سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صفحه قبل نوشته های تیام - و این نیز می گذرد ...


ساعت 9:2 صبح شنبه 84/9/19


¤ نویسنده: تیام

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:25 صبح پنج شنبه 84/9/17

دستها بالا بود.

هر کسی سهم خودش را طلبید.

سهم هر کس که رسید،

داغ تر از دل ما بود

ولی 

نوبت من که رسید، 

سهم من یخ زده بود!سهم من چیست مگر?!!


¤ نویسنده: تیام

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:41 صبح چهارشنبه 84/9/16

وقتی برگی رو زمین می افته

حس میکنم گریه ی بی صداشو

حس میکنم چی میگذره تو قلبش

وقتی میبینه مرگ لحظه هاشو

آخه من هم یه برگ خشک و زردم

که بی صدا یه عمره گریه کردم

.................


¤ نویسنده: تیام

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:7 صبح شنبه 84/9/12

تو به من خندیدی و نمی دانستی من
 به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان در پی من تند دوید سیب را دست تودید
سیب دندان زده از دست توافتادبه خاک و تو رفتی
و هنوز خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا
((خانه کوچک ما سیب نداشت))
 
؟

¤ نویسنده: تیام

نوشته های دیگران ( )

ساعت 12:14 عصر پنج شنبه 84/9/10

بودنم را هیچ کس باور نداشت 

هیچ کس کاری به کار من نداشت

بنویسید بعد مرگم روی سنگ 

با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ

او که خوابیده ست در این گور سرد

بودنش را هیچ کس باور نکرد


¤ نویسنده: تیام

نوشته های دیگران ( )

ساعت 12:6 عصر پنج شنبه 84/9/10

 

خیال نکن نباشی....بدون تو می میرم....گفته بودم عاشقم....

حرفمو پس می گیرم....خیال نکن نمونی....کارم دیگه تمومه....

لیلی فقط تو قصه اس...مجنون دیگه کدومه..کی گفته تو نباشی..

ستاره بی فروغه....بذار همه بدونن....که عاشقی دروغه....


¤ نویسنده: تیام

نوشته های دیگران ( )

ساعت 12:0 عصر پنج شنبه 84/9/10

 یکی میگفت :

آدم باید  توی عاشقی مثل سیگار باشه !!!

با اینکه میدونه آخرش زیر پا له میشه

اما تا آخرش به پای آدم می سوزه ...


¤ نویسنده: تیام

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:42 صبح چهارشنبه 84/9/9

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست

هر کسی نغمه خواند از صحنه رود

صحنه پیوسته به جاست

خوش تر آن نغمه که مردم بسپارند به یاد


¤ نویسنده: تیام

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:32 صبح چهارشنبه 84/9/9

نرنجم که با دیگری خو کنی 

آخه تو با ما چه کردی که با او کنی ؟؟؟

تن مرد و نامرد  یکیست زمان باید بگذرد تا فهمید مرد کیست ؟!!!

 


¤ نویسنده: تیام

نوشته های دیگران ( )

ساعت 8:43 صبح چهارشنبه 84/9/9

برای شکستن دل یه لحظه وقت کافیه...

اما برای اینکه از دلش در بیاری شاید هیچ وقت فرصت پیدا نکنی..

می شه بعضی هارو مثل اشک از چشمات بندازی..اما نمیتونی

جلوی اشکی رو بگیری که با رفتن بعضی ها از چشمات جاری

می شه

همیشه غمگین ترین و رنج اور ترین لحظات زندگی ادم توسط

همون کسی ساخته می شه که شیرین ترین و به یاد موندنی ترین

لحظات رو برای ادم ساخته... *


¤ نویسنده: تیام

نوشته های دیگران ( )

<      1   2   3   4      >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
8

:: کل بازدیدها ::
102502

:: لینک به وبلاگ ::

صفحه قبل  نوشته های  تیام - و این نیز می گذرد ...

:: موضوعات وبلاگ ::

:: اوقات شرعی ::

:: دوستان من ::


:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: آرشیو ::

صفحه قبل نوشته های تیام
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
پاییز 1384

:: موسیقی ::