• وبلاگ : و اين نيز مي گذرد ...
  • يادداشت : باغ سيب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    نه قشنگ بود! بابا قلم!

    فاطمه آمد!
    فاطمه، كوچه‏باغ سرشار طراوت و پاكي...
    فاطمه، همان كه غريب ديار مرو، او را معصومه دانست، نه آن‏گونه كه ما بر دوستان‏مان اسم مي‏نهيم...



    فاطمه! تولدت مبارك...
    نمي‏دانم اشك‏هايم را در كفم بريزم و پيش‏كش كنم يا تبسمِ دلم را هديه‏ات كنم...
    اما مي‏دانم كه مي‏خواهم چشمانم را نگاه كني...
    مي‏دانم كه ارزش آن را ندارم كه نگاه تو را بجويم اما...
    مي‏دانم كه تو را كريمه آل رسول گفته‏اند...



    فاطمه!
    ديده‏هايم را ببين و...


    التماس دعا
    ياعلي

    سلام. واقعا زيبا بود.

    خونه مهم نيست. سيب هم مهم نيست. مهم همون خنديدنه و خش خش قدم ها كه تو ذهن آدم مي مونه.

    ممنون كه به وبلاگم اومدي

    دوست عزيز آيا دوست داري در فاروم گفتگو فعاليت كني

    اين آدرس سايتمونه اگه بياي خوشحال ميشيم

    http://www.iran-goftogoo.com

    اينم آدرسشه

    موفق و مويد باشي

    آبجي نازيلا

    سلام

    خسته نباشيد

    خوشحالم ميكنيدبه وبلاگ منم سر بزنيد

    با سلام

    قبلا درمورد عشق از شما پرسيدم

    حالا مي خوام بدونم چرا اينقدر از غم و جدايي و اشك و فقر مي نويسيد اين واقعيت ها رو مردم خوب درك ميكنن

    يه راه حل براي اين مشكلات بديد البته اگه اينارو مشكل مي دونيد