• وبلاگ : و اين نيز مي گذرد ...
  • يادداشت : غم تو
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام مدتيه كه مطلب جديدي اظافه نكردي ؟!

    خوشحال ميشم اگه به وبلاگ من سري بزني و نظرتو در باره اون بگيد

    + سايه سكوت 
    قصه عشق من و تو يه حديث جاودانه
    بي گناه گشته اسير بازي خشم زمانه
    توي اين بيگانه بازار با هياهوي محبت
    مرده انگار عاشقي تو قصه هاي عاشقانه
    خسته و دربدر از زخم حسادت
    هر دو دل شکسته مرگ صداقت
    نارفيقان را ببين خنجر بدست
    در کمين نشسته با نام رفاقت
    حال و هواي گريه هست وقتي براي گريه نيست
    کارم گذشت از گريه و فرصت براي خنده نيست
    ناخن به سينه ميکشم از روي ناچاري ولي
    گويي در اين ماتم کده احساس دردي زنده نيست


    دل هيچوقت تنها نيست. هميشه يه نور، يه نيرو، يه موجود دوست داشتني.... . هست .اگه همه سوراخ سمبه هاشو خوب بگردي پيدا مي شه.

    شاد زي.